مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود تعیین گری
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق خود تعیین گری (فصل دوم) در 47 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
تعریف نیاز
2-2-1- نظریه¬های قدیمی نیاز
-2-2-2نظریه خود تعیین¬گری
-3-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه یادگیری اجتماعی
-4-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه کنترل
-5-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه اهداف پیشرفت
-6-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه مدیریت وحشت
-7-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه سیالی
-8-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه دلبستگی
2-2-9- عوامل مختلف در ارضای نیازها
-10-2-2پیامدهای عدم ارضای نیازها
تعریف نیاز
نياز يك مفهوم عمومي است كه در زمينه هاي مختلف كاربرد نسبتاً وسيعي دارد وتعاريف متعددي از آن ارائه مي شود. اين تعاريف اگرچه همگي يك نوع مفهوم يا احساس مشتركي را انتقال می¬دهند با وجود اين ، از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتي به آن می¬نگرند. اهميت اين ديدگاه¬ها در تعريف واژه هايي مانند نياز از آن جهت است كه عملاً طرح ريزي و اقدام در زمينه سنجش و رفع نيازها و به سهم خود نتايج حاصل از آن قرارمي گيرد.
در يك تعريف عمومي ، نياز چيزي است كه براي ارضاء و تحقق يك هدف قابل دسترس ، ضروري يا مفيد است . به طوركلي برداشتها و تعاريف ارائه شده درخصوص نيازها را مي توان به چهار دسته زير طبقه بندي كرد:
- نياز به عنوان فاصله بين وضع موجود و وضع مطلوب : يكي از متداول ترين ومقبول ترين تعريف از نيازها است ، نياز به موقعيتي دلالت دارد كه در آن وضعيت موجوديا حاضر با وضعيت مطلوب فاصله دارد. وضعيت مطلوب يا موردنظر دربرگيرنده ايده آلها، هنجارها، ترجيحات ، انتظارات و ادراكات مختلف درباره آنچه كه بايد باشد،است .
-نياز به عنوان يك خواست يا ترجيح : اين برداشت از نياز عموماً داراي كاربردگسترده اي است . آنچه هسته اصلي اين نظريه تشكيل مي دهد. آن است كه نظرات وعقايد افراد و گروهها درخصوص نيازها كانون اصلي نيازسنجي است.
-نياز به عنوان يك عيب يا كاستي : از اين رو ديدگاه عدم وجود دانش ، مهارت و توانايي يا نگرشي و يا ابزار و وسايلي كه منجر به ايجاد اشكال در عملكرد بهينه شود نياز تلقي مي شود. در اين مفهوم نياز هنگامي مطرح مي شود كه در يك مورد خاص سطح حداقل رضايت به دست نمي آيد يا نمي تواند به دست آيد.
-برداشت تركيبي : از اين ديدگاه آنچه كه بين وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد،آنچه كه ترجيحات، علايق و انتظارات افراد را شكل مي دهد و سرانجام آنچه كه برعملكردهاي مطلوب اثرمنفي دارد، همگي نشانگر نياز هستند.
نيازهاي انسان بسيار متنوع هستند اما شايد بتوان آنها را در دو طبقه کلی، نيازهای روانی و مادی جای داد. به طور کلی میتوان گفت: هر نوع فعاليت آگاهانه انسان در نهايت به سوی ارضای نيازها هدايت میشود (بابايی، 1378؛1) عامل حرکت، تلاش و فعاليت انسان نياز است. شناخت نيازهای اساسی فرد و فراهم کردن شرايط و امکاناتی که وی بتواند در حد مناسب و متعادل به رفع نيازهای خود بپردازد، از سويي موجب پيشگيری از مشکلات، اختلالات و نابسامانیهای جسمی و روانی میشود و از سوی ديگر مراتب رشد و شکوفايي استعدادهای او را هر چه بيشتر ميسر میسازد (ميرزابيگی، 1379: 9).
يکی از متداولترين تعاريف ارائه شده از نياز، تعريف آن به عنوان خواست يا ترجيحات افراد است. به عبارت روشـنتر خواستههـای افراد در زمينههای گوناگون، نيازهای آنها را تشکيل میدهد,(سوریانو ، 1995؛74). اين تعريف ذهنی است و مشکلاتی در اندازهگيری آن وجود دارد. تعريف نياز به عنوان نقص، مشکل يا مسأله، دقيقتر از تعريف قبلی است. هرچند در اين تعريف نيز مشخص کردن حداقل سطح رضايت، کار دشواری میباشد. تعريف نياز به عنوان فقدان و ضرورت نيز مستلزم روشن کردن مفاهيم فقدان و ضرورت است (فتحی و اجارگاه، 1381؛11).
يکی ديگر از تعاريف نياز، تعريف کافمن (1985) است. او نياز را به فاصله بين وضعيت موجود و مطلوب تعريف میکند (کافمن و هرمن، 1374). بسياری از صاحبنظران تعريف نياز به عنوان «فاصله وضع موجود و مطلوب» را به عنوان يک تعريف عينی و قابل سنجش میدانند زيرا تجزيه و تحليل و اندازهگيری فاصله بين آنچه هست و بايد باشد غير ممکن نيست (فتحی و اجارگاه، 1381 : 13(.
مطالعه و بررسی نيازهای انسان، فهم مناسبتری از علل و انگيزههای رفتاری افراد به دست میدهد و برنامهريزان را در جهت کاهش مشکلات و تدوين برنامههای دقيق ياریرسان است. امروزه در جوامع طيف وسيعی از نيازها مطـرح است و نهادهـای مختلف جامعه کانالهـايي برای رفع اين نيازها ايجاد میکنند و يا به رفع آنها کمک میکنند. فرهنگ جزء جدايي ناپذير زندگی انسان است و نياز فرهنگی (نياز به مؤلفههای فرهنگ) از اهميت خاصی برخوردار میباشد. اگر فرهنگ را دستاوردهای مادی و معنوی انسان در طول تاريخ تعريف کنيم نياز فرهنگی جايگاه مهمی خواهد يافت زيرا با هويت انسانها قرين است.